فروش سهام دولتی آرامش را به بازار ارز بر می گرداند
افزایش نرخ ارز اتفاقی است که در سال 97 به طور مشهود شاهدش هستیم، دلاری که از 3500 تومان به مرز 15 تومان رسیده است. در این مدت اما دولت و بانک مرکزی تلاش های زیادی کرده اند بلکه بتوانند آرامش را به بازار ارز برگردانند و جلوی رشد صعودی آن را بگیرند که از قرار معلوم تلاش هایشان بی نتیجه مانده و کنترل اوضاع از دستشان خارج شده است. به عقیده برخی ها بهترین شیوه ای که می تواند شرایط فعلی را سر و سامان دهد، انتقال نقدینگی به بخش تولید است اما این هدف چگونه عملی خواهد شد؟
از آن جا که حجم سهام شرکت های بورسی که در اختیار نهاد های عمومی، نظامی و همچنین خصولتی و دولتی قرار گرفته بیش از 90 درصد می باشد، واگذاری چنین سهامی به بخش های خصوصی حقیقی می تواند مولد سازی و جریان بخشیدن به نقدینگی را به همراه داشته باشد.
دولت با اعمال قانون و پیگیری های دقیق می تواند نهاد های عمومی را ناگزیر به فروش سهام شرکت های بورسی نماید. دولت می تواند در راستای تحقق به بیانات مقام معظم رهبری مبنی بر ضرورت خروج بانک ها از بنگاه داری با بانک ها به طور جد برخورد نماید با این هدف که بخش تولید رونق بگیرد و آرامش به بازار برگردد.
از دیگر مسائل مطرح، نحوه بکارگیری درآمدی است که از فروش چنین سهامی عاید دولت می گردد. بهترین راه، اختصاص این پول به بخش تولید است. همان طور که می دانید دولت از راه سوزاندن سوخت های فسیلی برق کشور را تأمین می کند، حال آن که این روش سرمایه های کشور را می سوزاند و محدودیت هایی همچون قطع مکرر برق در تابستان را به دنبال دارد. دولت با اختصاص بودجه و صرف هزینه در این قسمت می تواند کشور را به سمت استفاده از انرژی پاک سوق دهد. در کشوری چون ایران که کویر دارد و از خورشید بهره مند است، استفاده از این انرژی پاک و رایگان بسیار ارزشمند خواهد بود که نیازمند احداث نیروگاه های خورشیدی است. احداث چنین نیروگاه هایی مستلزم بودجه هنگفتی است اما آن چه در این بخش هزینه می شود بی تردید به دولت باز خواهد گشت.
درآمد دولت از فروش سهام شرکت های بورسی را می توان به تسویه حساب بدهی های دولت به بانک هم اختصاص داد. بانک ها بیش از 90 درصد سرمایه کشور را تأمین می کنند بنابراین با در اختیار داشتن بودجه بیشتر، سرمایه زیادتری در اختیار بنگاه ها قرار خواهند داد که این اقدام با خروج از رکود و رونق بازار همراه خواهد بود.
چنانچه دولت بانک ها را مجبور کند سهام شرکت های بورسی را به فروش برسانند و از درآمد حاصله پرداخت تسهیلات را افزایش دهند، مولد سازی رقم خواهد خورد و رونق اقتصادی نمود پیدا خواهد کرد.
اختصاص درآمد به دست آمده از فروش سهام شرکت های بورسی به بخش های تولیدی، راه سومی است که می توان برای بهبود اوضاع انجام داد. به عنوان مثال می توان بخش تولید گوشت را نام برد. بخش عمده ای از گوشت مورد نیاز کشور از طریق واردات تأمین می گردد حال آن که با اختصاص بودجه به بخش های پرورش گوشت، می توان تولید داخلی را رونق داد و به گرانی پایان بخشید.
دولت در اقدامی دیگر می تواند شرکت ها را ترغیب به ورود در بازار سرمایه نماید، با ورود سرمایه های گسترده تر، فرصت پیشرفت به اوج خواهد رسید.
تشویقات دولت همچون کاهش مالیات و یا حتی بخشودن آن، سود تقسیمی در مجامع را کم خواهد کرد بنابراین شرکت ها ترغیب به سرمایه گذاری در بازار سهام خواهند شد ضمن این که خروج از این بازار به حداقل خواهد رسید.